- درس خوان
- محصل شاگرد
معنی درس خوان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شاگرد یادگیر
سفره و دستار خوان پیش انداز دستار خوان
دراز سفره
مکتب، مدرسه
فقیر تهی دست، دون فرومایه، ارض زمین
هنگام سحر (زمانی که خروس میخواند)، خروسی که بانگ کند
آنکه تسخیر جن کند افسونگر جن گیر پری خوان پریسای پری افسا پری افسای، جمع پری بندان
سحر، صبح زود، هنگام سحر
کسی که برای تسخیر جن و پری افسون بخواند، پری افسا، پری افسای، پری بند، پریسا
سفرۀ دراز که در مهمانی ها بگسترانند، کندوری، درازسفره، برای مثال درازخوان پر از نان گندمی باید / که در مقابلۀ راه کهکشان آری (بسحاق اطعمه - ۱۸۸)
دستارخوان، سفره، سفرۀ بزرگ، دستمال سر سفره، نواله، دست خوان
سفره گرد خوان مدور، میز گرد، آسمان
آنکه دم در خانه بزرگان نگهبانی دهد نگهبان در حاجب قاپوچی، حارس نگهبان. یا دربان فلک آفتاب، ماه